آموزه های ناب

حاوی تعالیم مفید و مؤثر در سلامت روح و روان و جسم

آموزه های ناب

حاوی تعالیم مفید و مؤثر در سلامت روح و روان و جسم

حاوی مطالب تاثیر گذار و خواندنی و انسان ساز بر گرفته از معارف قرآن کریم و اهل بیت علیهم السلام و...

دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
پیام های کوتاه
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران

اهمیت عید مبعث

يكشنبه, ۳ فروردين ۱۳۹۹، ۱۱:۰۵ ب.ظ

اهمیت عید مبعث

 

 

در فرخنده سالروز مبعث پیامبر گرامی اسلام، بر آن شده ایم سیره اخلاقی آن حضرت را بازگو کنیم. از آنجا که ما مسلمانان پیامبر خود، حضرت محمد صلی الله علیه و آله را انسان کامل می دانیم و معتقدیم وی برای آدمیان، اتمام حجتی است که با کتاب انسان ساز و معجزه بزرگ الهی اش قرآن، راه سعادت را به ما نشان می دهد، بنابراین، سیره پیامبر خود را بررسی می کنیم تا با اخلاق پیامبری آشنا شویم.

سلام بر رسول خوبی ها

سرآغاز تاریخ اسلام از روزی است که پیامبراسلام در خلوت با محبوب، در دل غاری که در دامن کوهی در شمال مکه بود، راز و نیاز می کرد. گویا غار حرا هنوز هم پژواک مناجات پیامبراکرم صلی الله علیه و آله را در قطعه قطعه سنگ ریزه های خود به یادگار دارد و در گوش عاشقان حضرت که در آن وادی قدم می گذارند، نجوا می کند. در آغاز کلام بر او سلام می کنیم که پیامبر رحمت و مهربانی است:

سلام بر تو که در سلام کردن بر کودکان نیز پیشی می گرفتی.

سلام بر تو که دندانت را شکستند و شکمبه ها بر روی مبارکت خالی کردند، ولی تو بر هدایت آنها اصرار می ورزیدی.

سلام بر تو که آن جوان به تو بی احترامی کرد، ولی هنگام مریضی اش به عیادت او رفتی.

سلام بر تو که گناه نمی کردی و روزی هفتاد بار توبه می کردی، ولی ما هفتاد بار گناه می کنیم و توبه را نمی شناسیم.

سلام بر تو که در خوراک و پوشاک بر کنیزان و غلامانت برتری نمی جستی.

سلام بر تو که روی زمین با بردگان غذا می خوردی.

سلام بر تو که با مزاح هایت مردم را مسرور می کردی.

سلام بر تو که کفشت را خودت وصله می زدی و گوسفند را خودت می دوشیدی.

سلام بر تو که اگر چیزی به تو تعارف می کردند، آن را رد نمی کردی؛ حتی اگر خرمای پوسیده ای می بود.

سلام بر تو که همیشه تبسم بر لب داشتی.

چگونه می توان سلام بر تو را هر لحظه تکرار نکرد، ای رسول خوبی ها.

رسول خدا صلی الله علیه و آله در قرآن

خدای متعال در قرآن کریم پیامبر خود را با چهار صفت بسیار مهم به مردم معرفی می کند:

«لقد جائَکم رَسولٌ مِن انفسِکم عَزیزٌ عَلیهِ مَا عَنِتمْ حَرِیصٌ عَلیکم بالمُؤمِنِین رَوُفٌ رَحیم.» (توبه: 128)

1. مردمی است؛ چون از مردم است و با همه دردها و مشکلات آنان آشناست: «مِنْ اَنفُسِکم».

2. دل سوز است؛ زیرا از هر گونه ناراحتی و رنج و زیان مردم سخت ناراحت می شود: «عَزیزعلیه مَا عَنتم»

3. به مردم بسیار علاقه مند است؛ زیرا عشق بسیار به خیر و سعادت و پیشرفت و بزرگی و مجد و هدایت مردم دارد: «حَریصٌ عَلیکم».

4. مهربان است؛ با مؤمنان مهربان است و عطوفت خاصی به آنها دارد: «بِالمُؤمِنینَ رَؤفٌ رَحیم».

پیامبر در بیان امیرمؤمنان علی علیه السلام

امام علی علیه السلام رسول خدا صلی الله علیه و آله را چنین معرفی می کند:

رسول خدا صلی الله علیه و آله پزشک سیار است. او برای درمان بیمارانش حرکت می کند و خود به سراغ آنان می رود. متخصص و درد شناس است. دردهـا را بـه خـوبی تشخیص می دهد و بیماری های روحی و روانی را خوب می شناسد. نسخه های شفابخش دارد. نسخه های او، تمام بیماری ها، حتی قـلب های کـور و گـوش های سنگین و زبان های لال را شفا می دهد و با داروی خود، به دنبال بیماران غافل و سرگردان است. (نهج البلاغه، خطبه 108)

پیش از بعثت از نگاه نهج البلاغه

امیرمؤمنان علیه السلام گاه در خطبه های خود، به اعراب آن زمان یادآوری می کردند که پیش از ظهور اسلام چه باورهایی داشتند و چگونه زندگی می کردند؛ چرا که گاهی غرور، وجود آنها را فرا می گرفت و فراموش می کردند از برکت وجود اسلام به آن عزت و سربلندی رسیده اند. امام علی علیه السلام در خطبه 95 نهج البلاغه می فرماید:

خداوند پیامبر اسلام را هنگامی مبعوث فرمود که مردم در سرگردانی بودند و در فتنه ها به سر می بردند. هوا و هوس بر آنها چیره شده و خود بزرگ بینی و تکبر، به لغزش های فراوان شان کشانده بود. نادانی های جاهلیت، پست و خوارشان کرده بود، و در امور زندگی سرگردان بودند و بلای نادانی دامنگیرشان بود. پس پیامبر در نصیحت و خیرخواهی کوشید، و آنان را به راه راست راهنمایی کرد، و از راه حکمت و موعظه نیکو، مردم را به خدا دعوت فرمود.

حضرت در خطبه 89 زمان جاهلیت را این گونه توصیف می فرماید:

خداوند پیامبر اسلام را هنگامی برانگیخت که از زمان بعثت پیامبران پیشین مدت ها گذشته، و ملت ها در خواب عمیقی فرو خفته بودند. فتنه و فساد جهان را فراگرفته و اعمال زشت رواج یافته بود. آتش جنگ همه جا زبانه می کشید و دنیا، بی نور و پر از مکر و فریب گشته بود. برگ های درخت زندگی به زردی گرایید و از میوه آن خبری نبود. آب حیات فرو خشکیده و نشانه های هدایت کهنه و ویران شده بود. پرچم های هلاکت و گمراهی آشکار بود و دنیا با قیافه زشتی به مردم می نگریست و با چهره ای درهم و غم آلود با اهل دنیا روبه رو می گشت.

رهاورد بعثت

روزی از روزهایی که پیامبراکرم صلی الله علیه و آله در غار مشغول مناجات و دلدادگی بود، صدایی شنید:

ای محمد، بخوان.

هرگاه سخن از رخداد واقعه ای به میان می آید، ناخودآگاه به دنبال فلسفه آن می گردیم. در باب بعثت نیز علت را جویا می شویم که چه نیازی به وجود پیامبران بوده است؟

در نفس انسان، نیازهای گوناگونی قرار داده شده است که ارضای و هدایت صحیح می خواهد. خداوند متعال برای هدایت انسان، بهترین ابزارها را در اختیار او قرار داده و امکانات متعددی به او بخشیده است تا هم بتواند نیروی خود را صرف ارضای خواسته ها کند، و هم بر خواهش های نفسانی چیره شود و کشش های درونی را تحت نظم و قانون درآورد. دو راهنما نیز در اختیار آدمی قرار داده است تا حق را از باطل تشخیص دهد: یکی، در درون انسان که عقل است و دیگری، پیامبران الهی که ایشان از راه وحی دستورها را برای انسان بازگو می کنند تا تمام رفتارها را به انسان بیاموزند و حدود و مقررات آن را نیز روشن کنند؛ زیرا عقل دارای خطا و نقصان است.

برترین هادی آن است که مقام عصمت داشته و با وحی مرتبط باشد و تنها راه آن، برانگیختن پیامبران است. بعثت، بزرگ ترین نعمت خداوند بر بشر است و جا دارد خداوند بر این نعمت منت گذارد و این احسان و نیکویی را به رخ آنان بکشد؛ چنان که می فرماید:

لَقَدْ مَنَّ اللّهُ عَلَی الْمُؤمِنِینَ إِذْ بَعَثَ فِیهِمْ رَسُولاً مِّنْ أَنفُسِهِمْ یتْلُو عَلَیهِمْ آیاتِهِ وَیزَکیهِمْ وَیعَلِّمُهُمُ الْکتَابَ وَالْحِکمَةَ وَإِن کانُواْ مِن قَبْلُ لَفِی ضَلالٍ مُّبِینٍ. (آل عمران: 164)

خداوند بر مؤمنان منت نهاد هنگامی که در میان آنها پیامبری از خودشان برانگیخت که آیات او را بر آنها بخواند و آنها را پاک کند و کتاب و حکمت بیاموزد و البته پیش از آن در گمراهی آشکار بودند.

در این آیه، خداوند بر بشر به دلیل این نعمت بزرگ منت می گذارد.

مردی از جنس باران

مردی از تبار انسان، از میان نور و ایمان. مردی از غار نهان پا به عرصه رسالت نهاد. او که خردها را به تفکر واداشت و خرافه ها را در هم شکست. مردی از جنس باران، نادانی جهل را شست و عاطفه ها را به دنیا معرفی کرد. او که هوس پرستی را به خداپرستی بدل ساخت و جهان را از رقص شمشیرهای نادانی رهاند. مردی که زن را عزت بخشید و دخترکان را به آغوش گرم مادرانه بازگرداند تا در سرمای خاک، زنده زنده جان ندهند. مردی از جنس باران، شست هر آنچه را در اسارت جهالت تیره و غبارآلود شده بود.

مردی از جنس باران لبخند بر لب ها نشاند و دست گرم و نوازشگرش را بر سر کودکان بی پدر کشید، تا عاطفه خفته را در هر انسانی از آن دیار بیدار کند. آن مرد آمد تا درون خویشتن هر مرد و زن را به یادش بیندازد و سینه ها را به عشق بخروشاند. منجی بزرگ بشر، ارزش های اخلاقی را به جهانیان معرفی کرد و آیین زندگی را به ما هدیه داد. مردی از جنس باران، آمد تا دنیا را از گرد هر پلیدی بشوید و تنفس را پاک گرداند. درود بی کران خداوندی بر روان پاکش باد!

کلمات کوتاه

بعثت محمد صلی الله علیه و آله گل های ایمان را در شوره زار دل های سرد و خفته انسان ها بیدار کرد.

بعثت محمد صلی الله علیه و آله دین کامل را برای تکامل انسان به ارمغان آورد.

بعثت محمد صلی الله علیه و آله روزی نو و روزگاری نوین را به انسان جاهل مانده در وادی تقابل و تکاثر اهدا کرد.

بعثت محمد صلی الله علیه و آله زن را از حضیض ذلت، به اوج عزت رساند.

بعثت محمد صلی الله علیه و آله قاب نور الله را بر سر در قلوب عاشقان راه حق آویخت.

بعثت محمد صلی الله علیه و آله به اولاد آدم علیه السلام امکان عروج بر فراز فرشتگان را آموخت.

بعثت محمد صلی الله علیه و آله نعمت ها را بر انسان ها کامل کرد.

بعثت محمد صلی الله علیه و آله روز عزت ارزش هاست.

بعثت محمد صلی الله علیه و آله رشد انسانیت انسان را در عرصه حیوانیت او بیمه کرد.

بعثت محمد صلی الله علیه و آله مبشر وحدت حق طلبان جهان در راستای تکامل است.

بعثت محمد صلی الله علیه و آله شکوفه نرگس را در کویر جاهلیت مدرن رویاند.

بعثت محمد صلی الله علیه و آله آوای ایمان را در گوش جان انسان ها طنین انداز کرد.

بعثت محمد صلی الله علیه و آله بعثتی ابدی است. (تپش قلم: ج 1: 155 و 156)

هیجان های مثبت و نقش آن در انتقال پیام های دینی

سرویس روان شناسی

مبعث از چند نگاه

امروزه برترین ها به روش های گوناگون معرفی می شوند. المپیادها، المپیک ها، مسابقات جهانی و مانند آن، عرصه هایی برای شناخت بهترین ها هستند. ملاک های گزینش هم به اندیشه بشری محدود است. در مبعث، بهترین فردی که می توانست بشر را مدیریت کند، به جهان معرفی شد نه به روش کنونی؛ بلکه با معرفی خداوند.

برای جشن ها، بهانه های مختلفی جور می کنیم؛ تولد، ازدواج، موفقیت تحصیلی و مانند آن. رنگ و بوی تمام آنها محدود و دامنه اثرگذاری اش نیز در انحصار چند نفری است که دعوت شده اند. جشن های معنوی اما حکایتی دیگر دارد؛ هم رنگ و بوی ژرف تر و هم فراگیری بیشتر. جشن مبعث، مرور یک خاطره تنها نیست، بلکه یادآوری وظایف مسلمانی و جشن پایه ریزی نعمت اسلام است.

سفارش های مبعث، بسیار متنوع و جالب اند. قرار است ما با هیجانی مثبت به نام شادی به استقبال پذیرش پیام خدا برویم. مأمور شده ایم به شاد بودن و شاد کردن تمام کسانی که می توانیم در روحیه آنها اثر بگذاریم. از خانواده و اطرافیان گرفته تا دوستان و جامعه ای که در فراز و فرود آن سهیم هستیم. از نظر روان شناسی، زمانی که هیجان های مثبت، مانند شاد بودن در سطح بالایی است، آمادگی برای یادگیری هم وضعیت بهتری دارد. از این رو، فرصت هایی مانند عید مبعث، می تواند زمینه مناسبی برای شادی آفرینی و انتقال پیام های دینی همراه با ایجاد این حالت خوشایند باشد. زمانی که افراد با احساسات مذهبی مثبت روبه رو می شوند، تمایل به تکرار آن هم افزایش می یابد. از این نظر نیز، مبعث فرصتی است برای یک تجربه مذهبی ماندگار و مقدمه ای برای علاقه مند سازی مخاطبان، به ویژه نسل نو به دین و جذابیت های دینی.

عید مبعث به تمام معنایش یک عید است. هم شادی ویژه عید را دارد، هم تلاش برای مصون ماندن از معصیت، و هم جنب و جوش مخصوص یک روز عید. هر کدام به سهم خود می توانیم در ارتقا و ماندگاری این روز خدا نقش داشته باشیم. مبعث، یادگاری است که به دست ما به نسل آینده سپرده می شود. بیندیشیم که با چه کیفیتی این امانت را به فرزندان خود می سپاریم.

برنامه دین اسلام، نرم افزاری جامع است که در آن به تمام نیازها توجه شده است. بخشی از این نیازها، هیجان آفرینی و ایجاد فضای شاد در نظام روانی است. مناسبت هایی مانند جشن های مذهبی، پاسخی دینی به نیازهای روان شناختی است. توجه دادن دیگران به این موضوع، می تواند در رغبت آفرینی و جامع نگری به دین، نقش مثبتی ایفا کند. پیام روان شناختی دیگر چنین عیدهایی این است که بدون گناه هم می توان شاد بود، به شرط آنکه ذائقه هیجانی خود را آلوده نکرده باشیم. شادی گره خورده با گناه، ندامت است نه نشاط. زمانی که لذت گناه از بین می رود و اندوه ناشی از ارتکاب آن برای فرد باقی می ماند، دیگر نمی توان نام شادی برای آن گذاشت. زندگی شاد، واقعیتی است که در مدل ارائه شده دینی یافت می شود، نه در آلودگی هایی که به شیوه های گوناگون و به نام شادکامی در ذهن و روان دیگران ریخته می شود. زمانی که نیاز به شادی به روش درست تأمین شود، به استفاده از نسخه های سمّی نیاز نیست.

متن ادبی

او از نور می آید

رقیه ندیری

اگر بگویم ستارها با قدوم او بر تاج آسمان سنجاق شده اند، اغراق نکرده ام و سخن به گزافه نگفته ام. او از نور می آید و راه آسمان ها را بیش از هر کس دیگر می داند. او می داند سوختن، نخستین گام خورشید بودن است، و او برای کاینات دل سوزترین است. در میان تعصب های خشک و خشن، چهل سال مهربانی مشق کرده و هم دردی کرده با دخترانی که محکوم شدند در وادی تاریکی بپوسند و خاک شوند.

لطافت و زلالی روح او زبانزد است. دست هایش اگر به آسمان بروند، باران رحمت می آورند. نگاه او درخت ها را بارور می کند و چشمه ها را به جوش می آورد.

او از نور می آید و می داند هر چشمی تاب دیدن خورشید ندارد. می داند شهر آشیانه خفاش هاست. آرام می آید تا شهر را روشن کند. «قولو لااله الا الله تفلحوا» بر لب دارد و می تابد بر بام زمین.

تا مردم آب زلال را باز شناسند از آبی که شتران آلوده اش کرده اند. مردمِ در حال جنگ بر سر هیچ و پوچ، روز خوش ببینند و در کنار هم آرام و آسوده زندگی کنند. به هم دروغ نگویند که دروغ و جنگ از تاریکی می آید. تاریکی نفاق به بار می آورد و فرزندان آدم را نسبت به هم، سرد می کند. نادانی در تاریکی زاده می شود.

او از نور می آید تا مردم شهر درمان دردهای کشنده خود را زودتر بیابند. تا به جای وهم و خیال، سهم شان آگاهی و یقین باشد

در فرخنده سالروز مبعث پیامبر گرامی اسلام، بر آن شده ایم سیره اخلاقی آن حضرت را بازگو کنیم. از آنجا که ما مسلمانان پیامبر خود، حضرت محمد صلی الله علیه و آله را انسان کامل می دانیم و معتقدیم وی برای آدمیان، اتمام حجتی است که با کتاب انسان ساز و معجزه بزرگ الهی اش قرآن، راه سعادت را به ما نشان می دهد، بنابراین، سیره پیامبر خود را بررسی می کنیم تا با اخلاق پیامبری آشنا شویم.

سلام بر رسول خوبی ها

سرآغاز تاریخ اسلام از روزی است که پیامبراسلام در خلوت با محبوب، در دل غاری که در دامن کوهی در شمال مکه بود، راز و نیاز می کرد. گویا غار حرا هنوز هم پژواک مناجات پیامبراکرم صلی الله علیه و آله را در قطعه قطعه سنگ ریزه های خود به یادگار دارد و در گوش عاشقان حضرت که در آن وادی قدم می گذارند، نجوا می کند. در آغاز کلام بر او سلام می کنیم که پیامبر رحمت و مهربانی است:

سلام بر تو که در سلام کردن بر کودکان نیز پیشی می گرفتی.

سلام بر تو که دندانت را شکستند و شکمبه ها بر روی مبارکت خالی کردند، ولی تو بر هدایت آنها اصرار می ورزیدی.

سلام بر تو که آن جوان به تو بی احترامی کرد، ولی هنگام مریضی اش به عیادت او رفتی.

سلام بر تو که گناه نمی کردی و روزی هفتاد بار توبه می کردی، ولی ما هفتاد بار گناه می کنیم و توبه را نمی شناسیم.

سلام بر تو که در خوراک و پوشاک بر کنیزان و غلامانت برتری نمی جستی.

سلام بر تو که روی زمین با بردگان غذا می خوردی.

سلام بر تو که با مزاح هایت مردم را مسرور می کردی.

سلام بر تو که کفشت را خودت وصله می زدی و گوسفند را خودت می دوشیدی.

سلام بر تو که اگر چیزی به تو تعارف می کردند، آن را رد نمی کردی؛ حتی اگر خرمای پوسیده ای می بود.

سلام بر تو که همیشه تبسم بر لب داشتی.

چگونه می توان سلام بر تو را هر لحظه تکرار نکرد، ای رسول خوبی ها.

رسول خدا صلی الله علیه و آله در قرآن

خدای متعال در قرآن کریم پیامبر خود را با چهار صفت بسیار مهم به مردم معرفی می کند:

«لقد جائَکم رَسولٌ مِن انفسِکم عَزیزٌ عَلیهِ مَا عَنِتمْ حَرِیصٌ عَلیکم بالمُؤمِنِین رَوُفٌ رَحیم.» (توبه: 128)

1. مردمی است؛ چون از مردم است و با همه دردها و مشکلات آنان آشناست: «مِنْ اَنفُسِکم».

2. دل سوز است؛ زیرا از هر گونه ناراحتی و رنج و زیان مردم سخت ناراحت می شود: «عَزیزعلیه مَا عَنتم»

3. به مردم بسیار علاقه مند است؛ زیرا عشق بسیار به خیر و سعادت و پیشرفت و بزرگی و مجد و هدایت مردم دارد: «حَریصٌ عَلیکم».

4. مهربان است؛ با مؤمنان مهربان است و عطوفت خاصی به آنها دارد: «بِالمُؤمِنینَ رَؤفٌ رَحیم».

پیامبر در بیان امیرمؤمنان علی علیه السلام

امام علی علیه السلام رسول خدا صلی الله علیه و آله را چنین معرفی می کند:

رسول خدا صلی الله علیه و آله پزشک سیار است. او برای درمان بیمارانش حرکت می کند و خود به سراغ آنان می رود. متخصص و درد شناس است. دردهـا را بـه خـوبی تشخیص می دهد و بیماری های روحی و روانی را خوب می شناسد. نسخه های شفابخش دارد. نسخه های او، تمام بیماری ها، حتی قـلب های کـور و گـوش های سنگین و زبان های لال را شفا می دهد و با داروی خود، به دنبال بیماران غافل و سرگردان است. (نهج البلاغه، خطبه 108)

پیش از بعثت از نگاه نهج البلاغه

امیرمؤمنان علیه السلام گاه در خطبه های خود، به اعراب آن زمان یادآوری می کردند که پیش از ظهور اسلام چه باورهایی داشتند و چگونه زندگی می کردند؛ چرا که گاهی غرور، وجود آنها را فرا می گرفت و فراموش می کردند از برکت وجود اسلام به آن عزت و سربلندی رسیده اند. امام علی علیه السلام در خطبه 95 نهج البلاغه می فرماید:

خداوند پیامبر اسلام را هنگامی مبعوث فرمود که مردم در سرگردانی بودند و در فتنه ها به سر می بردند. هوا و هوس بر آنها چیره شده و خود بزرگ بینی و تکبر، به لغزش های فراوان شان کشانده بود. نادانی های جاهلیت، پست و خوارشان کرده بود، و در امور زندگی سرگردان بودند و بلای نادانی دامنگیرشان بود. پس پیامبر در نصیحت و خیرخواهی کوشید، و آنان را به راه راست راهنمایی کرد، و از راه حکمت و موعظه نیکو، مردم را به خدا دعوت فرمود.

حضرت در خطبه 89 زمان جاهلیت را این گونه توصیف می فرماید:

خداوند پیامبر اسلام را هنگامی برانگیخت که از زمان بعثت پیامبران پیشین مدت ها گذشته، و ملت ها در خواب عمیقی فرو خفته بودند. فتنه و فساد جهان را فراگرفته و اعمال زشت رواج یافته بود. آتش جنگ همه جا زبانه می کشید و دنیا، بی نور و پر از مکر و فریب گشته بود. برگ های درخت زندگی به زردی گرایید و از میوه آن خبری نبود. آب حیات فرو خشکیده و نشانه های هدایت کهنه و ویران شده بود. پرچم های هلاکت و گمراهی آشکار بود و دنیا با قیافه زشتی به مردم می نگریست و با چهره ای درهم و غم آلود با اهل دنیا روبه رو می گشت.

رهاورد بعثت

روزی از روزهایی که پیامبراکرم صلی الله علیه و آله در غار مشغول مناجات و دلدادگی بود، صدایی شنید:

ای محمد، بخوان.

هرگاه سخن از رخداد واقعه ای به میان می آید، ناخودآگاه به دنبال فلسفه آن می گردیم. در باب بعثت نیز علت را جویا می شویم که چه نیازی به وجود پیامبران بوده است؟

در نفس انسان، نیازهای گوناگونی قرار داده شده است که ارضای و هدایت صحیح می خواهد. خداوند متعال برای هدایت انسان، بهترین ابزارها را در اختیار او قرار داده و امکانات متعددی به او بخشیده است تا هم بتواند نیروی خود را صرف ارضای خواسته ها کند، و هم بر خواهش های نفسانی چیره شود و کشش های درونی را تحت نظم و قانون درآورد. دو راهنما نیز در اختیار آدمی قرار داده است تا حق را از باطل تشخیص دهد: یکی، در درون انسان که عقل است و دیگری، پیامبران الهی که ایشان از راه وحی دستورها را برای انسان بازگو می کنند تا تمام رفتارها را به انسان بیاموزند و حدود و مقررات آن را نیز روشن کنند؛ زیرا عقل دارای خطا و نقصان است.

برترین هادی آن است که مقام عصمت داشته و با وحی مرتبط باشد و تنها راه آن، برانگیختن پیامبران است. بعثت، بزرگ ترین نعمت خداوند بر بشر است و جا دارد خداوند بر این نعمت منت گذارد و این احسان و نیکویی را به رخ آنان بکشد؛ چنان که می فرماید:

لَقَدْ مَنَّ اللّهُ عَلَی الْمُؤمِنِینَ إِذْ بَعَثَ فِیهِمْ رَسُولاً مِّنْ أَنفُسِهِمْ یتْلُو عَلَیهِمْ آیاتِهِ وَیزَکیهِمْ وَیعَلِّمُهُمُ الْکتَابَ وَالْحِکمَةَ وَإِن کانُواْ مِن قَبْلُ لَفِی ضَلالٍ مُّبِینٍ. (آل عمران: 164)

خداوند بر مؤمنان منت نهاد هنگامی که در میان آنها پیامبری از خودشان برانگیخت که آیات او را بر آنها بخواند و آنها را پاک کند و کتاب و حکمت بیاموزد و البته پیش از آن در گمراهی آشکار بودند.

در این آیه، خداوند بر بشر به دلیل این نعمت بزرگ منت می گذارد.

مردی از جنس باران

مردی از تبار انسان، از میان نور و ایمان. مردی از غار نهان پا به عرصه رسالت نهاد. او که خردها را به تفکر واداشت و خرافه ها را در هم شکست. مردی از جنس باران، نادانی جهل را شست و عاطفه ها را به دنیا معرفی کرد. او که هوس پرستی را به خداپرستی بدل ساخت و جهان را از رقص شمشیرهای نادانی رهاند. مردی که زن را عزت بخشید و دخترکان را به آغوش گرم مادرانه بازگرداند تا در سرمای خاک، زنده زنده جان ندهند. مردی از جنس باران، شست هر آنچه را در اسارت جهالت تیره و غبارآلود شده بود.

مردی از جنس باران لبخند بر لب ها نشاند و دست گرم و نوازشگرش را بر سر کودکان بی پدر کشید، تا عاطفه خفته را در هر انسانی از آن دیار بیدار کند. آن مرد آمد تا درون خویشتن هر مرد و زن را به یادش بیندازد و سینه ها را به عشق بخروشاند. منجی بزرگ بشر، ارزش های اخلاقی را به جهانیان معرفی کرد و آیین زندگی را به ما هدیه داد. مردی از جنس باران، آمد تا دنیا را از گرد هر پلیدی بشوید و تنفس را پاک گرداند. درود بی کران خداوندی بر روان پاکش باد!

کلمات کوتاه

بعثت محمد صلی الله علیه و آله گل های ایمان را در شوره زار دل های سرد و خفته انسان ها بیدار کرد.

بعثت محمد صلی الله علیه و آله دین کامل را برای تکامل انسان به ارمغان آورد.

بعثت محمد صلی الله علیه و آله روزی نو و روزگاری نوین را به انسان جاهل مانده در وادی تقابل و تکاثر اهدا کرد.

بعثت محمد صلی الله علیه و آله زن را از حضیض ذلت، به اوج عزت رساند.

بعثت محمد صلی الله علیه و آله قاب نور الله را بر سر در قلوب عاشقان راه حق آویخت.

بعثت محمد صلی الله علیه و آله به اولاد آدم علیه السلام امکان عروج بر فراز فرشتگان را آموخت.

بعثت محمد صلی الله علیه و آله نعمت ها را بر انسان ها کامل کرد.

بعثت محمد صلی الله علیه و آله روز عزت ارزش هاست.

بعثت محمد صلی الله علیه و آله رشد انسانیت انسان را در عرصه حیوانیت او بیمه کرد.

بعثت محمد صلی الله علیه و آله مبشر وحدت حق طلبان جهان در راستای تکامل است.

بعثت محمد صلی الله علیه و آله شکوفه نرگس را در کویر جاهلیت مدرن رویاند.

بعثت محمد صلی الله علیه و آله آوای ایمان را در گوش جان انسان ها طنین انداز کرد.

بعثت محمد صلی الله علیه و آله بعثتی ابدی است. (تپش قلم: ج 1: 155 و 156)

هیجان های مثبت و نقش آن در انتقال پیام های دینی

سرویس روان شناسی

مبعث از چند نگاه

امروزه برترین ها به روش های گوناگون معرفی می شوند. المپیادها، المپیک ها، مسابقات جهانی و مانند آن، عرصه هایی برای شناخت بهترین ها هستند. ملاک های گزینش هم به اندیشه بشری محدود است. در مبعث، بهترین فردی که می توانست بشر را مدیریت کند، به جهان معرفی شد نه به روش کنونی؛ بلکه با معرفی خداوند.

برای جشن ها، بهانه های مختلفی جور می کنیم؛ تولد، ازدواج، موفقیت تحصیلی و مانند آن. رنگ و بوی تمام آنها محدود و دامنه اثرگذاری اش نیز در انحصار چند نفری است که دعوت شده اند. جشن های معنوی اما حکایتی دیگر دارد؛ هم رنگ و بوی ژرف تر و هم فراگیری بیشتر. جشن مبعث، مرور یک خاطره تنها نیست، بلکه یادآوری وظایف مسلمانی و جشن پایه ریزی نعمت اسلام است.

سفارش های مبعث، بسیار متنوع و جالب اند. قرار است ما با هیجانی مثبت به نام شادی به استقبال پذیرش پیام خدا برویم. مأمور شده ایم به شاد بودن و شاد کردن تمام کسانی که می توانیم در روحیه آنها اثر بگذاریم. از خانواده و اطرافیان گرفته تا دوستان و جامعه ای که در فراز و فرود آن سهیم هستیم. از نظر روان شناسی، زمانی که هیجان های مثبت، مانند شاد بودن در سطح بالایی است، آمادگی برای یادگیری هم وضعیت بهتری دارد. از این رو، فرصت هایی مانند عید مبعث، می تواند زمینه مناسبی برای شادی آفرینی و انتقال پیام های دینی همراه با ایجاد این حالت خوشایند باشد. زمانی که افراد با احساسات مذهبی مثبت روبه رو می شوند، تمایل به تکرار آن هم افزایش می یابد. از این نظر نیز، مبعث فرصتی است برای یک تجربه مذهبی ماندگار و مقدمه ای برای علاقه مند سازی مخاطبان، به ویژه نسل نو به دین و جذابیت های دینی.

عید مبعث به تمام معنایش یک عید است. هم شادی ویژه عید را دارد، هم تلاش برای مصون ماندن از معصیت، و هم جنب و جوش مخصوص یک روز عید. هر کدام به سهم خود می توانیم در ارتقا و ماندگاری این روز خدا نقش داشته باشیم. مبعث، یادگاری است که به دست ما به نسل آینده سپرده می شود. بیندیشیم که با چه کیفیتی این امانت را به فرزندان خود می سپاریم.

برنامه دین اسلام، نرم افزاری جامع است که در آن به تمام نیازها توجه شده است. بخشی از این نیازها، هیجان آفرینی و ایجاد فضای شاد در نظام روانی است. مناسبت هایی مانند جشن های مذهبی، پاسخی دینی به نیازهای روان شناختی است. توجه دادن دیگران به این موضوع، می تواند در رغبت آفرینی و جامع نگری به دین، نقش مثبتی ایفا کند. پیام روان شناختی دیگر چنین عیدهایی این است که بدون گناه هم می توان شاد بود، به شرط آنکه ذائقه هیجانی خود را آلوده نکرده باشیم. شادی گره خورده با گناه، ندامت است نه نشاط. زمانی که لذت گناه از بین می رود و اندوه ناشی از ارتکاب آن برای فرد باقی می ماند، دیگر نمی توان نام شادی برای آن گذاشت. زندگی شاد، واقعیتی است که در مدل ارائه شده دینی یافت می شود، نه در آلودگی هایی که به شیوه های گوناگون و به نام شادکامی در ذهن و روان دیگران ریخته می شود. زمانی که نیاز به شادی به روش درست تأمین شود، به استفاده از نسخه های سمّی نیاز نیست.

متن ادبی

او از نور می آید

رقیه ندیری

اگر بگویم ستارها با قدوم او بر تاج آسمان سنجاق شده اند، اغراق نکرده ام و سخن به گزافه نگفته ام. او از نور می آید و راه آسمان ها را بیش از هر کس دیگر می داند. او می داند سوختن، نخستین گام خورشید بودن است، و او برای کاینات دل سوزترین است. در میان تعصب های خشک و خشن، چهل سال مهربانی مشق کرده و هم دردی کرده با دخترانی که محکوم شدند در وادی تاریکی بپوسند و خاک شوند.

لطافت و زلالی روح او زبانزد است. دست هایش اگر به آسمان بروند، باران رحمت می آورند. نگاه او درخت ها را بارور می کند و چشمه ها را به جوش می آورد.

او از نور می آید و می داند هر چشمی تاب دیدن خورشید ندارد. می داند شهر آشیانه خفاش هاست. آرام می آید تا شهر را روشن کند. «قولو لااله الا الله تفلحوا» بر لب دارد و می تابد بر بام زمین.

تا مردم آب زلال را باز شناسند از آبی که شتران آلوده اش کرده اند. مردمِ در حال جنگ بر سر هیچ و پوچ، روز خوش ببینند و در کنار هم آرام و آسوده زندگی کنند. به هم دروغ نگویند که دروغ و جنگ از تاریکی می آید. تاریکی نفاق به بار می آورد و فرزندان آدم را نسبت به هم، سرد می کند. نادانی در تاریکی زاده می شود.

او از نور می آید تا مردم شهر درمان دردهای کشنده خود را زودتر بیابند. تا به جای وهم و خیال، سهم شان آگاهی و یقین باشد

 

 

منبع  hawzah.net/

 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی