از علی آموز اخلاص عمل
اخلاص امام على علیه السلام
بسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ
ابن شهر آشوب گوید: وقتى امیرمؤمنان (علیه السلام ) بر عمرو بن عبدود دست یافت او را ضربت نزد و نکشت ،
او به على (علیه السلام ) دشنام داد و حذیفه پاسخش داد، پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم فرمود: اى
حذیفه ساکت باش ، خود على سبب درنگش را خواهد گفت . آن گاه على (علیه السلام ) عمرو را از پاى درآورد.
چون به حضور رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم رسید پیامبر سبب را پرسید، على (علیه
السلام ) عرضه داشت : او به مادرم دشنام داد و آب دهان به صورتم افکند، من ترسیدم که براى تشفى خاطرم
گردن او را بزنم ، از این رو او را رها کردم ،چون خشمم فرو نشست او را براى خدا کشتم .(203)
علامه مجلسى رحمة الله گوید: صبحگاهى رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم به مسجد آمد و مسجد از جمعیت
پر بود، پیامبر فرمود: امروز کدامین شما براى رضاى خدا از مال خود انفاق کرده است ؟ همه ساکت ماندند،
على (علیه السلام ) گفت : من از خانه بیرون آمدم و دینارى داشتم که مى خواستم با آن مقدارى آرد بخرم ،
مقداد بن اسود را دیدم و چون اثر گرسنگى را در چهره او مشاهده کردم دینار خود را به او دادم . رسول خدا
صلى الله علیه و آله و سلم فرمود: رحمت خدا بر تو واجب شد.
مرد دیگرى برخاست و گفت : من امروز بیش از على انفاق کرده ام ؛ مخارج سفر مرد و زنى را که قصد سفر
داشتند و خرجى نداشتند هزار درهم پرداختم . پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم ساکت ماند. حاضران
گفتند: اى رسول خدا، چرا به على فرمودى : رحمت خدا بر تو واجب شد و به این مرد با آنکه بیشتر صدقه داده
بود نفرمودید؟ رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم فرمود: مگر ندیده اید که گاه پادشاهى خادم خود را
که هدیه ناچیزى برایش آورده مقام و موقعیتى نیکو مى بخشد واز سویی خادم دیگرش هدیه بزرگى آورده ولى آن را پس مى دهد و
فرستنده را به چیزى نمى گیرد؟ گفتند: چرا، فرمود: در این مورد همچنین است ؛ رفیق شما على دینارى را در
حال طاعت و انقیاد خدا و رفع نیاز فقیرى مؤمن بخشید ولى آن رفیق دیگرتان آنچه داد همه را براى معاندت
و دشمنى با برادر رسول خدا داد و مى خواست بر على بن ابى طالب برترى جوید، خداوند هم عمل او را تباه
ساخت و آن را وبال گردن او گردانید. آگاه باشید اگر با این نیت از فرش تا عرش را سیم و زر صدقه مى
داد جز دورى از رحمت خدا و نزدیکى به خشم خدا و در آمدن در قهر الهى براى خود نمى افزود.(204)
على (علیه السلام ) فرمود: گروهى خدا را از روى رغبت پرستیدند و این عبادت تاجران است . گروهى خدا را از
روى ترس و بیم پرستیدند و این عبادت بردگان است ، و گروهى خدا را از روى شکر و سپاسگزارى پرستیدند و
این عبادت آزادگان است .(205)
و فرمود: خدایا، من تو را از بیم عذاب و طمع درثوابت نپرستیدم ، بلکه تو را شایسته بندگى دیدم و
پرستیدم .
منبع library.tebyan.net